امواج
امواج

امواج

اعتماد

چگونه به فردی اعتماد کنیم؟

به چه افرادی نباید اعتماد کرد؟

اصلا چقدر اطمینان کردن لازم است و چقدر لازم است نسبت به مواضع و افراد شک به خرج داد؟ ...

اعتماد کردن این روزها برای هر فرد به‌خصوص آن‌هایی که در ابتدای راه هستند، مسئله‌ی بسیار مهمی به شمار می‌رود زیرا برای ادامه راه خود جدا از اینکه نیاز دارند مورداطمینان قرار بگیرند، باید افرادی را به حیطه کاری خود اضافه کنند که این خود گواه بر مهم بودن این موضوع می‌کند

یا برای مثال برای شروع زندگی مشترک نیاز به اطمینان به یک فرد دیگر داریم

در بعضی از فرهنگ‌ها اعتماد زیاد رو خوب می‌دانند و در بعضی دیگر اعتماد را به کمترین وجه ممکن توصیه می‌کنند و اعتماد را عامل اصلی زمین خوردن می‌دانند

اولین نکته‌ای که می‌توانم به‌عنوان پیش‌زمینه ذکر کنم این است که اگر خودتان هم توجه کرده باشید، وقتی حس اعتماد تو وجود آدم باشد انرژی مضاعفی تولید می‌شود و نقطه مقابلش هم بی‌اعتمادی است که به نظر من به دلیل مشغله فکری که درست می‌کند باعث می‌شود کالری بیشتری سوزنده شود و انرژی و طراوت موجود رو حتی کمتر از سابق کند،  بنابراین همیشه سعی کنیم پیش‌فرض رفتاری‌مان را تو اعتماد هم به دیگران هم به خودمان بنا کنیم و کمی هم محافظه‌کار بودن را به‌عنوان ادویه کار داشته باشیم نه بیشتر.

زبان بدن

زبان بدن جزو چیزهایی هست که می‌تواند تو شناخت یک نفر تو دیدار اول خیلی موثر باشد. این روش برای کسانی که به هر دلیلی دوست دارند سریعتر به یه جمع بندی از طرف مقابلشون برسند خوبه ولی دقت بشه که شاید بعضی حرکات بدن غیر تاکتیکی باشه مثلا بینی طرف مقابل دچار خارش بشود و مجبور بشه دستشو به بینیش بزنه و باید دقت بشه تا اشتباها قضاوت نکنیم.

در مورد زبان بدن مقالات و کتاب های زیادی نوشته شده و رجوع به آنها دید بازتری به ما میدهد.

آیا افرادی که جایگاه بالاتری دارند در رفتارشان ریا کاری دیده میشود؟

طبق تجربیاتی که بدست آمده جواب این سوال تا حدی مثبت است زیرا افراد وقتی در موقعیت های بالاتری قرار میگیریند، به خصوص افرادی که تازه به پست و مقام بالاتر از ما رسیده اند به دلیل ترس از دست دادن و همچنین غرور کاذبی که شخص مقابل رو در بر میگیره تمایل اون شخص برای خود بزرگ کردن، معمولا باعث میشه ریاکاری و دروغ گویی بیشتری از خودشون نشون بدهند.

البته شایان به ذکر است که در مورد همه آدم‌ها صدق نمی‌کند ولی تا حدودی ثابت شده است و ازنظر من جزو معیارهای نسبی شمرده می‌شود نه معیار اصلی.

درهرصورت انسان‌ها تو موقعیت‌های مختلف بعضاً اخلاق های متفاوتی از خودشان نشان می‌دهند و با یک جلسه نمی‌شود با توجه به فید بکی که نفر مقابل به ما میده قضاوت تمام و کمالی داشت.

حس شهودی نگر درون

یکی دیگر از ابزارهایی که تو راه شناخت ازش نمیشه غافل شد حسی هست که وقتی در معرض عوامل مختلف قرار می‌گیریم درونمان نمود پیدا می‌کند که البته به توجه و دقت بسیار نیازمند‌است و نمی‌شود به این ابزار قدرتمند کاملاً مطمئن بود و ترکیبی از روش‌های شناختی و حس درونی سوسپانسیونی نسبتاً قوی را در اختیار ما قرار می‌دهد.