امواج
امواج

امواج

یک قدم بسیار کوچک

هدفهایمان را مشخص می کنیم

کل برنامه هایمان را در قالب کلمات و اعداد می آوریم ، برای خودمان dead line  می گذاریم ، شاید اپلیکشن هایی روی موبایل هایمان نصب کنیم که تایم دقیق برنامه هایمان را به ما یاد آوری کند و در کل در آن لحظات با کلی انگیزه و انرژی تمام مقدمات لازم را می چینیم تا مثلا از همین فردا صبح که از خواب بیدار شدیم با قدرت شروع به کار کنیم.

فردا صبح  و بعد از بلند شدن از خواب احساس میکنیم از انرژی روز قبل هیچ اثری نیست، برگه برنامه ریزی هایمان را که  روی میز میبینیم یک احساس دلهره کل وجودمان را می گیرد ، با محیط احساس بی گانگی میکنیم و تنها راه موجود را برای خودمان فرار از شرایط می دانیم .

شروع میکنیم ، پشت میزمان می نشینیم و شروع به کارهایی که هیچ ارتباطی با برنامه هایمان ندارند می کنیم . به خیال خودمان هنوز خیلی وقت داریم که به کارهای اصلی برسیم و این روند را تا شب ادامه می دهیم. در آن لحظه نه از احساس خوب خبری است نه لذت ، با تمام وجودمان خورد شدن ذره ذره عزت نفسمان را تماشا میکنیم و به اهمال کاری و به تعویق انداختن وظایفی که داریم می پردازیم.


 

این تصویر برای خیلی از آدم های مانند من در طول ماه شاید بارها تکرار شود و در ذهن و ضمیرمان این رد پا را بر جای گذاشته که  این بیماری هرگز درمان نمی شود...

ولی در واقع اینطور نیست و ما در حلقه ای از عادت هایمان گیر کرده ایم که بعضی از این عادت ها شاید از دوران کودکی در ذهن ما نقش بسته و در وجودمان ریشه های عمیقی دوانده اند، حال چه باید کرد؟؟

برای فرار از اهمال کاری باید عادت های خوبی برای خودمان تعریف کنیم و همزمان با حذف عادت های بد آنها را در وجودمان جایگذاری کنیم

ولی نیازی نیست خیلی سخت بگیریم و بهتر است برای مقابله با این غول بزرگ کم کم به محاصره آن بپردازیم .

یک عادت کوچک را انتخاب کنیم ، خیلی کوچک باشد مثلا صبح ها 5 دقیقه یک کار را انجام دهیم و قدم به قدم زمان  این 5 دقیقه را بیشتر کنیم. هدفمان این باشد که فقط آن کار را انجام دهیم و در ابتدا اصلا کیفیتش مهم نیست ... رمز موفقیت در این روش این است که قدم های کوچک ولی با امتداد داشته باشیم

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد